روز من

خاطره

روز من

خاطره

روز اول ـ قسمت دوم

امروز در رحمت به روم باز شده

یه سری از دوستای قدیمی یادم کردن.کسایی که شاید انتظارشونو نداشتم.کسایی که فراموش شده بودن.فراموشم کرده بودن.ولی انگار یه دفعه حس کرده بودن من انگار دوست خوبی بودم

البته بگم منم سراغی ازشون نگرفته بودم توی این مدت


فردا به یه مهمونی دعوت شدم.بازم یه سری دوستای دورانه مدرسه

با این که یه جورایی از هم خیلی دور شدیم ولی با هم بودنمون یه حال و هوای خوبه

به نظرشون من کلی اخلاقم عوض شده.یعنی یه جورایی شیطون شدمالبته نظرشون درسته چون دیگه اصلا اونجوری نیستم که قبلا بودم

نظرات 1 + ارسال نظر
جپ دست دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:47 ب.ظ http://chapdastrastdast.blogsky.com

:دی
شما چند سالتونه؟

چطور مگه؟فکر کردی یه کودک اینا رو من نویسه D:

من 20 سالمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد